محل تبلیغات شما

رنگین کمان داراب





همه ی ما
بدون استثنا
کمی دیرتر
کمی زودتر یک دفعه ناگهانی

تمام میشویم.
یک روز همین خانه ای که سقف دارد خانه عنکبوت ها و لانه خفاش ها میشود
همین ماشینی که دوستش داریم زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ میزند،
همین بچه هایی که نفسمان به نفس شان بند است میروند پی زندگیشان
حتی نمی آیند آبی بریزند روی سنگ مزارمان

قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره خاکی راه رفته اند

مغرورانه گفته اند: 
مگر من اجازه بدم!
مگر از روی جنازه ی من رد بشید. 
و حالا کسی حتی نمیتواند هم استخوان های جنازه شان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود!

قبل از ما کسانی زیسته اند که زیبا بوده اند دلفریب مثل آهو خرامان راه رفته اند زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده
سیب ها از سرخی گونه هایشان رنگ باخته اند و حالا کسی حتی نامشان را هم بخاطر نمی آورد

قبل از ما کسانی بوده اند که در جمجمه دشمنانشان شراب ریخته اند و خورده اند
سرداران و امیرانی که گرزهای گران داشته اند پنجه در پنجه شیر انداخته اند
از گلوله نترسیده اند و حالا کسی نمیداند در کجای تاریخ گم شده اند! 

همه این کینه ها
همه این تلخی ها
همه این زخم زبان زدنها
همه این کوفت کردن دقیقه ها بجان هم
همه این زهر ریختنها
تهمت زدنها
توهین کردن ها به هم.
تمام میشود
 
از یاد میرود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را بجان خودمان و همدیگر زهر کنیم اگر میتوانیم بهم حس خوب بدهیم کنار هم بمانیم و اگر نه راهمان را کج کنیم دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ما میمیریم
همه ما
بدون استثناء، کمی دیرتر. 
کمی زودتر
یک دفعه
ناگهانی. 
زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند!


تاریخ دارابکلا :معلم 
اولین نفری که به عنوان معلم وارد محل شد شخصی به نام صالحیان تنکابنی بود 2- ادیبی 3-صالحیان  یزدی 4-حسن اسدی اولین زن معلم خانم پوران شادمهر .  شروع تحصیلات به صورت کلاسیک در سال 1339 دور مغازه شیخ حسن مهاجر صندلی چوبی درست کرده بودن و دانش آموزان آنجا مشغول یادگیری می شدند. بعد منزل عبدالحسین دارابکلایی .در ادامه خانه شیخ عبدالله دارابی .سومی مکان منزل کربلایی حوا  و آخری داخل درمانگاه تا اینکه مدرسه رسمی در سال 1342 روبروی مغازه جلیل محسنی رسما افتتاح شد. در ساخت این مدرسه مرحوم مهدی منصور تلاش زیادی نموده که تابلوی اولیه مدرسه به نام مدرسه دولتی منصور در سر درب مدرسه بود که بعدا نام منصور حذف شد در پی ریزی مدرس دانش آموزان از رودخانه سنگ حمل میکردند .اولین نفری که به عنوان معلم داربکلایی حق امضا گواهی تحصیلی از طرف آموزش و پرورش داشت اقای مهدی اهنگر فرزند اسماعیل  بعدا اقایان ناصر دباغیان و محمد حسین ملایی نخست به صورت سپاه دانش در ادامه جذب آموزش و پرورش شده و به عنوان معلم مشغول تدریس شدند


سیدحسین شفیعی دارابی:
در رثای شهادت تندیس ولایتمداری» (8) 

   إنّا لله وإنّا إلیهِ رَاجعُون»

عظمت مقام معظم رهبری در آئینه کلام سپهبد شهید سلیمانی (الف)

 بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصرت. سلام علیکم. بی شکّ، قیادت و رهبری مقام معظّم رهبری، حضرت آیت الله العظمی ای یکی از نعمتهای بسیار ارجمند الهی است که پس از رحلت امام راحل (ره)، به ملّت عزیز ایران اسلامی بلکه به همه امّت اسلام و حتّی تمامی مستضعفان جهان عطا شده است. البتّه درک عظمت این نعمت الهی همانند عظمت دیگر نعمتهایش، نیازمند به بصیرتی خاصّ می باشد. سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی از جمله چهره های شاخصی است که به جهت بهره مند بودنش از بصیرتی سرشار، نه تنها خود به عظمت وجودی این رهبر فرزانه دست یافته بود؛ بلکه در مقاطع مختلف (به ویژه به وقت غبار آلود شدن فضای ی جامعه)، کوشید تا غبار نشسته بر دیدگان برخی از احزاب و اشخاص را کنار زند و آنان را متوجّه بزرگی این نعمت الهی نماید؛ از باب نمونه: 
خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳94ش اینگونه گزارش داد: 
حاج قاسم سلیمانی در مراسم سالگرد شهادت شهید حسن اسدی درباره مقام معظم رهبری گفت: قوام ایران اسلامی و بقای آن به رهبریت آن است. مردم از من قبول کنید من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت می کند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم. اما این را بدانید والله علمای شیعه را تماما و از نزدیک می شناسم. الان ۱۴ سال شغل من همین است. علمای لبنان را می شناسم. علمای پاکستان را می شناسم. علمای حوزه ی خلیج فارس را می شناسم. چه شیعه و چه سنی والله، اشهد بالله، سرآمد همه این ت، این علما از مراجع ایران و مراجع غیر ایران، این مرد بزرگ تاریخ یعنی آیت الله العظمی ای است»!!!
 نکته پایانی: اینکه چگونه شهید سلیمانی به این درجه از معرفت دست یافت؟ و در قالب سوگندی آراسته با تاکید، اینگونه از عظمت رهبر بزرگوار سخن گفت؟، خود جای تامّل دارد؛ اجمالش اینکه : این شهید عزیز، با چشم سر  به این حقیقت دست نیافت بلکه او در پرتو نور الهی (که نصیب مومنان خواهد شد) توفیق یافت تا به آن دست یابد؛ شاهد بردرستی این سخن اینکه: مرحوم سیّد هاشم بحرانی، در تفسیر شریف البرهان»، ذیل آیه إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ‏» (سوره حجر، آیه 75)، به نقل از رسول مکرّم اسلام (صلوات الله و سلامه علیه و آله) آورده است: اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ، فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ» : از فراست وهشیاری مؤمن بترسید زیرا او بنور خدا می بیند»  (بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج3، ص378).
علامه مجلسی (ره) نیز از شیخ صدوق (ره) نقل نموده است: حسن بن جهم» گوید: امام هشتم (علیه السلام) در پاسخ به سوال شخصی که پرسیده بود: از چه راهی شما خبر میدهید آنچه در دل مردم هست؟ فرمود : أَ مَا بَلَغَكَ قَوْلُ اَلرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه ِاِتَّقُوا فِرَاسَةَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ لَهُ فِرَاسَةٌ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ عَلَى قَدْرِ إِیمَانِهِ وَ مَبْلَغِ اِسْتِبْصَارِهِ وَ عِلْمِهِ»: مگر این فرمایش پیامبر را نشنیده‌اى: اتقوا فراسة المؤمن فإنه ینظر بنور اللّٰه»؟، عرضكرد: چرا. فرمود هر مؤمنى داراى فراست و هوشیارى مخصوصى است كه بنور خدا مى‌بیند باندازه ایمان و مقدار بینش و دانش خود میبیند.» (مجلسی، بحارالأنوار، ج 4، ص128).
بی هیچ تردیدی، سراپای شهید حاج قاسم سلیمانی، سرشار از ایمان بود؛ بدین جهت می توان گفت: او به عنایت الهی یافته بود که قوام ایران اسلامی و بقای آن به رهبریت این مرد بزرگ تاریخ یعنی آیت الله العظمی ای است»؛ پس اگر به این شهید ارادت و باور داریم، ادامه دهنده راهش باشیم، و همانند آن مومن سرفراز، قدر عزیز رهبر را بدانیم، و در جهت خلاف منویات پاکش حرکت نکنیم. 
(حوزه علمیه قم: سید حسین شفیعی دارابی شب یکشنبه، 22 جمادی الاول 1441ق= 28 دی 1398ش).


یک من = 3 کیلو
ری = 4 من
خروار = 100 من
چارک = یک چهارم من
سیر = یک دهم چارک = یک چهلم من 
مثقال = یک شانزدهم سیر
قیراط = یک بیست و سوم مثقال
نخود = یک بیست و چهارم مثقال
گندم = یک چهارم نخود

واحد های اندازه گیری طول در ایران قدیم 

یک ذرع = 104 سانتیمتر
چارک = یک چهارم ذرع
گره = یک چهارم چارک = یک شانزدهم ذرع
بهر = یک دوم گره = یک هشتم چارک = یک سی و دوم ذرع
فرسخ = 6000 ذرع
اندازه گیری با دست (اَرَج / ارش)

برای اندازه گیری چیزهای بزرگتر، از فاصله بین آرنج تا انگشتانش استفاده کرده و این اندازه را اَرَج یا ارَش نامید.

ذراع
واحد قدیم برای طول که به اندازه از آرنج تا سر انگشتان مرد بوده است .





احداث کانال و جدول و کانیوو در خیابان شهیدبابویه با کمک و همیاری اهالی کوچه و عقب نشینی قسمتی از ملک اقایان دکتر شیخ باقر طالبی و حاج ابراهیمی بابویه جهت تعریض کوچه واجرای عملیات بهسازی،
وهمچنین تقدیر وتشکراز اهالی کوچه مخصوصا دوبزرگوار










با سلام و احترام 
بنا به درخواست و دعوت مسئولین محلی از نمایندگان‌محترم‌مجلس ، دومین نشست نماینده محترم مجلس ، دکتر بابایی ، در شهرستان میاندورود  ، در مسجد جامع  روستای دارابکلا در تاریخ۹۹/۷/۱۹ برگزار شده است .
جناب دکتر بابایی در این نشست با توجه به پی گیری  مسئولین محلی دارابکلا پیرامون مشکلات محل ، که در جلسه قبل بیان شد همچنین مسائل جدیدمطروحه، تعدادی از مسئولین استانی و شهرستانی را با خود همراه کردند. 
از جمله:
معاون عمرانی استانداری؛جناب اقای مهندس رازجویان.دکترمنفردی فرماندارمحترم میاندورود، مهندس توکلی مدیر کل دفتر فنی  و امور عمرانی، مهندس طالبی مدیر کل روستایی ،نوکنده بخشدار مرکزی و مدیرکل امور اراضی استان و معاونین جهاد کشاورزی و بنیاد مسکن و راهداری مازندران و جمعی از مدیران شهرستانی که حضور داشتند 

 در این نشست ،پس از گفتگو و‌ بحث و بررسی کلی پیرامون مشکلات محل ،موضوع مجوز پارکینگ کامیونداران که در دستور جلسه قبلی مطرح بود  مجددامطرح شد، در این‌جلسه مهندس رازجویان شخصا قول پی گیری و حل مشکل در کوتاه ترین زمان را دادند.  ،

موضوع بعدی هم کما فی السابق پی گیری تامین اعتبار  ادامه پروژه کانال حوادثی و کانال بالامحله (جردله) بود. دراین جلسه معاون مدیر کل بنیاد مسکن بیان داشتند؛با پی گیری های مسئولین محلی اعتبار لازم برای کانال بالا محل تامین واعتبار کانال حوادثی قسمتی تامین ومابقی در دست بررسی واقدام میباشد  ،

موضوع بعدی مطرح شده در این جلسه با توجه به حضور معاونت محترم راه روستایی بحث ایمن سازی جاده دارابکلابود. که این جاده فاقد خط کشی مناسب  ،  عدم‌شن ریزی طی سی سال جهت یک حاشیه مناسب برای  توقف. همچنین استانداردنبودن پیچ های جاده که نیاز به  استانداردسازی داشته وهمچنین کمبود علائم و روشنایی از جمله مواردی بود که مطرح شد. مهندس محمد نژاد معاونت محترم راه روستایی قول پی گیری و رفع مشکلات مطرح شده را دادن.

موضوع بعدی مطرح شده در این جلسه بحث مدیریت پسماند روستای دارابکلا که با مشارکت و همکاری شرکت ماپ به‌مدیریت اقای عارف اهنگر  ودهیاری دارابکلا درحال اجرا میباشدو بدلیل نبود امکانات لازم  از جمله سطل زباله برای ارائه به خانوارها و موارد دیگر با ۳۰درصد ظرفیت درحال انجام است و نیاز به حمایت مسئولین برای ادامه و تکمیل طرح جهت مدیریت پسماندرا دارد .در این جلسه مدیرکل امور روستایی مهندس طالبی و جناب مهندس راز جویان قول همکاری و همراهی دادند.

موضوع بعدی مطرح شده در این جلسه در بخش ورزش عدم وجود زمین فوتبال مناسب برای روستای بزرگ دارابکلا همچنین تامین اعتبار برای ساخت سالن رزمی اقایان و بانوان بصورت مجزاکه زمین ان توسط ورثه مرحوم حاج حسین دباغیان اهدا شده . دکتر بابایی جهت پی گیری بدلیل نبودن مدیر کل تربیت بدنی در این جلسه به اینده موکل کردند.

 اخرین موضوع بحث امنیت محل و مشکلات  سرقت از کشاورزان مطرح شد ؛جناب دکتر بدلیل امنیتی بودن موضوع جهت پی گیری به فرماندار محترم که رییس شورای تامین میباشند ارجاع دادند.

ضمن تقدیر و تشکر از دکتر بابایی وهمه مدیران و مسئولین استانی و شهرستانی  امید آن‌داریم.  به یاری خداوند متعال وهمکاری و همراهی همه مسئولین مطالبات مردمی و مشکلات اهالی دارابکلا رفع گردد.و مسئولین وعده های که در این جلسات داده اند عملیاتی و اجرایی نمایند 

 با تشکر فراوان .
                         " محمد دباغیان ، دهیار دارابکلا "
.
.


سیدحسین شفیعی دارابی:
در رثای حضرت فاطمه معصومه (س)

با زخوانی وجه صدور جمله فِدَاهَا أَبُوهَا» در حق حضرت معصومه (س)

بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. سلام علیکم. نقل مشهور این است که حضرت فاطمه معصومه (س)، در روز دهم ماه ربیع الثانی سال 201 هجری دار دنیا را وداع گفت و روح مطهره اش به سوی جنت رضوان الهی  پرکشید (نک: مهدی پور، علی اکبر؛ کریمه اهل بیت، قم، حاذق، بی‌تا، ص 109). 
طبق نقل محقق پرتوان و خوش قریحه معاصر، مرحوم علامه سید جفر مرتضی، حضرت فاطمه معصومه (س) در ساوه مسموم شد و سپس با حالت بیماری وارد قم شد. و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید (نک:عاملی، جعفرمرتضی؛ الحیاة اله للامام الرضا، بی‌جا، دارالتبلیغ الاسلامی، 1398، ص 428). استاد محمدی اشتهاردی (ره) نیز آورده است: مطابق نقل بعضی، مسموم نمودن آن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد» (نک: محمدی اشتهاردی، حضرت معصومه فاطمه دوم، قم، علامه 1375، چاپ اول، ص 123». 
فزونی توان معرفتی و شناختی حضرت معصومه (س) نسبت به آموزه های دینی، از جمله مناقب بلند آن بزرگوار محسوب می شود؛ برای آگاهی بیشتر در این زمینه، به بازخوانی وجه صدور جمله معروف فِدَاهَا أَبُوهَا» از سوی امام موسی بن جعفر (ع) در حق آن بزرگوار بسنده می شود: 
بنا به نقل صاحب کشف اللئالی» (= شیخ صالح بن عبد الوهّاب بن عرندس حلّى، مشهور به ابن عرندس». از بزرگان شیعه و صاحب آثار در فقه و اصول، و متوفای 840ق)، روزی جمعی از شیعیان وارد مدینه شدند و تعدادی پرسش در نامه‌ای نوشته به خانه‌ی امام کاظم (ع) بردند. امام در سفر بود، امام رضا (ع) نیز در مدینه حضور نداشت.
هیأت اعزامی از این که خدمت امام زمان خود نرسیده بودند و با دست خالی باز می‌گشتند اندوهگین بودند. حضرت معصومه (س) که در آن ایام هنوز به سن بلوغ نرسیده بود - با مشاهده غم و اندوه آنان، پاسخ پرسش‌ها را نوشت و به آنان داد. شیعیان با خوشحالی مدینه را ترک کردند. در بیرون مدینه امام کاظم (ع) را زیارت و داستان خود را تعریف کرده پاسخ‌های حضرت معصومه (س) را ارائه دادند. امام کاظم (ع) با دیدن جواب‌ها، با بیان جمله: فِدَاهَا أَبُوهَا» رضایت و مسرت خود را بیان کرد. ( ر. ک: مهدی پور، علی اکبر، کریمه‌ی اهل بیت، 170).
(حوزه علمه قم: سید حسین شفیعی دارابی، صبح پنجشنبه 6 آذرماه 1399ش= 10 ربیع الثانی 1442ق).

گرامیداشت شهادت سردار رشید اسلام دکتر محسن فخری زاده (ره) 

درنگی در حال خوش و گفتار جاوید شهیدان

                            انا لله و انا الیه راجعون

بسم الله الرحمن الرحیم. بار دیگر دست جنایتکار صهیونیستها و سران استکبار جهانی (بویژه سردمداران آمریکائی) از آستین مزدوران و خودفروختگان و خائنان داخلی بیرون آمد، و بزدلانه دانشمند فرهیخته و تاثیر گذار در عرصه هسته ای، شهید والا مقام، دکتر محسن فخری زاده مهابادی را به شهادت رساندند؛ اینجانب همانند همه دلدادگان به ایران اسلامی و رهروان امام و رهبری، از بروز این حادثه ناگوار سخت متاثر شدم، و شهادت این سرباز برومند اسلام را به محضر شریف امام زمان (علیه السَلام) و مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران اسلامی و به همسر مکرمه و فرزندان و دیگر بازماندگان آن شهید عزیز تسلیت عرض می نمایم. بر اساس آموزه های دینی، قطعا این شهید بزرگوار همچون همه شهداء اسلام به فیض الهی دست یافت، و از دستیابی به آن، خرسند می باشد؛ همانگونه که در قرآن کریم میخوانیم: لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ. یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَة مِنَ اللّهِ وَ فَضْل وَ أَنَّ اللّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنینَ» (آل عمران، آیات 169 تا 171) : (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. آنها به خاطر نعمت هاى فراوانى که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند; و به خاطر کسانى که هنوز به آنها ملحق نشده اند (مجاهدان و شهیدان آینده) خوشوقتند; که نه ترسى بر آنهاست، و نه غمى خواهند داشت. واز نعمت خداوفضل او (نسبت به خودشان نیز) مسرورند: و (مى بینند که)خداوند، پاداش مؤمنان را ضایع نمى کند: (نه پاداش شهیدان، و نه پاداش مجاهدانى که شهید نشدند).
(حوزه علمه قم: سید حسین شفیعی دارابی، صبح شنبه 8 آذرماه 1399ش= 12 ربیع الثانی 1442ق).


بنام خدا 
خداشناسی عرفانی مولانا(3)
باز صبح جمعه ای دیگر شد و تفالی زدم به مثنوی معنوی تا به هدایت او، نکته ای دریابم. این بار نیز دفتر چهارم گشوده شد و حکایت آن پادشاه زاده که پادشاهیِ حقیقی به وی روی آورده بود.» بیامد. مولانا خود در ادامه این حکایت می گوید که پادشاه زاده، فرزند آدم، انسان، خلیفه خدا بر زمین است و پادشاهِ پدر، حضرت آدم صفی، خلیفه حق و مسجود ملائک و آن جادوگر پیر،  دنیا است که فرزند آدم را با سحر و فریب دنیوی، از پدر جدا می کند و آن طبیب که به درمان  و رهایی پادشاه زاده از سحر و افسون دنیا اقدام می کند، از اولیاء است.» 
حکایت طولانی و خواندنی است. هر کسی به اندازه ای می تواند از آن بفهمد. بر آن بودم که این حکایت طولانی را چه سان خلاصه کنم و دیگر آنکه من در این حکایت کدام خدا شناسی از نظر مولانا را باید بیابم و بفهمم. دو نکته به برکت روح مولانا در ذهنم خطور کرد. اول آنکه بیت اولِ هر بخش از این حکایت را نگاه کنیم  می بینیم به گونه ای تدوین شده است که خلاصه  ی  کل این ماجرا باشد. شگفت زده شده ام. ببینید بیت های اول  بخش های چهارگانه این حکایت چقدر جالب،  کل ماجرا بر می نمایاند. 
پادشاهی داشت یک برنا پسر 
ظاهر و باطن مزیّن از هنر 
.
پس عروسی خواست باید بهر او 
تا نماید زین تزوّج نسل رُو
.
مادر شه زاده گفت از نقصِ عقل 
شرط کُفویّت بود در عقل نقل 
.
او شنیده بود از دور این خبر 
که اسیر پیرزن گشت آن پسر 
.
ای برادر دانکِ شه زاده توی
در جهان کهنه، زاده از نوی 
با خواندن همین ابیات می توان حس زد که پادشاه قصد می کند برای پسرش زنی بگیرد اما نه از کفو پادشاه زاده بلکه دختر صالحه ی درویشی صالح. مادرش می گوید باید از همتایان ما باشد و دختر پادشاه. به هر حال پادشاه دختری صالحه بر می گزیند و عروس پسر می سازد اما پسر اسیر افسون پیر زنی میشود. به گوش طبیبی می رسد که پسر پادشاه، افسون زدهِ  عجوزه ای افسون گر شده است.  او از پیش خود برای افسون زدایی اقدام می کند و پرده افسون در می نوردد و چشم پسر به واقعیت ورای مایا و فریب گشوده میشود و  پسر به آگاهی میرسد. 
 خدا شناسی مولانا در تمام این حکایت پیداست . خدا گرداننده ی اصلی  لیلا» انجام میدهد.  به تعبیر عرفان و فلسفه هندویی lila یعنی قایم موشک بازی »  است. او با این کار فریب و حقیقت را بصورت بازی پیدا و پنهان بر ما می نمایاند. اما در بخش آخر که طبیب پا به میدان می نهد، خدا شناسی تصریح میشود. می فرماید: 
دست بالای دست است ای فتی 
در فن و در زور تا ذاتِ خدا
منتهای دست ها دستِ خداست
بحر، بی شک منتهای سیل هاست
هم از گیرند مایه ابرها
هم بدو باشد نهایت سیل ها 
اینجاست که مولانا با اشاره ضمنی به یدالله فوق ایدیهم»  دست خدا را بالاترین دست ها می داند و بازی لیلا را نشان می دهد. تشبیه رجعت همه ما و اعمال ما به خدا به اینکه آبریز همه سیلابها دریاست و از دریا است که ابرها بارور می شوند و باز سیلاب پدید میآید و نیز در آن شعر که می گوید در جهان کهنه، زاده از نوی»،  به نظر میرسد آخرت شناسی مولانا بی شباهت به نوعی آخرت شناسی دایره ای و گردشی نیست. حتی شاید باید بررسی کرد که این زاده از نو» در جهان کهنه آیا همان تولد دوباره است؟ به هر حال بحث در این باره، مقصد و مقصود این نوشته نیست. خواسته ایم که ببینیم که خدا در نگاه مولانا در این جا چه سان و با چه ویژگی هایی معرفی شده است. 
پایان این نوشته را  به توضیحات آغازین حکایت اختصاص می دهم که بسیار پر مغز است. 
و آتیناه الحکم صبیا ( بخشی از داستان عیسی مسیح که خدا می گوید در حالیکه طفل بود به او حکمت آموختیم»). مولانا بر این باور است که ارشادِ حق را مرور سالها حاجت نیست. در قدرت کن فی، هیچ کس سخن از قابلیت نگوید.» در واقع  مولانا به این سوال پنهان در ذهنها جواب می دهد که مگر طفل به لحاظ روانی و وجودی و جسمانی ظرفیت و قابلیت دریافت حکمت دارد؟ می گوید حکمتی که از سوی خدا باشد، نه سالها تلاش می خواهد و عمر گذاشتن و نه قابلیت جسمانی و روحی و روانی، او بخواهد چونان کیمیاگری از خاک،  طلا بر میسازد.  
خیلی این جمله تکانم داد که ارشاد حق را مرور سالها حاجت نیست». گاهی عالمی و دانشمندی سالها عمر می کند و به مقام استاد و پرفسور و دکتر و  علامه و آیه الله و آیه الله العظمی در چشم و زبان مردم و جامعه میرسد اما  چه بسا مشمول ارشاد حق» نشده باشد اما کودکی یا عوامی  در کویی و کوهی به مقام ارشاد حق» دست یابد. پس راه  سلوک و ریاضت و طی کردن عمر در مسیر حق کسب ارشاد حق  شرط لازم است  اما شرط کافی نیست. باید عنایت و رحمت او شامل حال  ما شود. خدا به رحمت خویش و عنایت خویش نور علم را در دل ما جای دهد و معلومات  ما را که مانع ارشاد حق هستند، از بزداید. آمین.
باقر طالبی دارابی 
جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹

 راز در کوب در گذشته چه بود؟

 در گذشته کسی که پشت در میرسید درکوب مختص خود را میزد که صاحبخانه مطلع شود چه فردی پشت در است.

در کوب‌های قدیم سه نوع بوده : 

 مرد کوب :
صدایی بم و خشن داشت و کوبیدن آن نشانگر این بود که مردی پشت در است. اگر مرد خانه حضور داشت که در را می‌گشود، وگرنه زن خانه از پشت در و با تغییر صدا به وسیله بردن انگشت در درون دهان می‌پرسید کیست و چه کار دارد. 

زن کوب :
صدایی زیر و ظریف داشت و کوبیدن آن نشانگر آن بود که زنی پشت در است. در این صورت زن خانه پشت در رفته و آن را می‌گشود.

 غریب کوب :
هر گاه غریبه‌ای از روستا یا شهر دیگری به آبادی وارد می‌شد، اولین منزلی را که این کوبه را داشت، دق‌الباب می‌کرد، به این امید که ممکن بود صاحبخانه به او پناه دهد. اگر صاحبخانه امکان پذیرایی از غریبه را داشت، در را می‌گشود، وگرنه غریبه به خانه بعد مراجعه می‌کرد. این درکوب‌ها یکی از مظاهر حفظ حریم در خانواده ایرانی و همین‌طور هوشمندی، نظم و دقت ایرانیان در گذشته است.



آخرین جستجو ها

alnogambpil Robert's notes rioblacjuncsound quicredinred بشاگرد (روستای بندنر) indragmulresp کلینیک پوست ، کاشت مو و زیبایی حکیمیان در تبریز خانه طراحان سام (مرکز تخصصی چاپ دیجیتال) sport جوان دانلود